قشقایی
باتان اولدوز

این را خبر گذاری مهر می نویسد:

جان عشایر از راههای بسته کوچ به لب رسید.

روزگاری کوچ زیباترین بخش از
زندگی عشایر کوچرو در زاگرس بود، روزگاری که زیبایی کوچ را می شد در نغمه های
ایلیاتی ها و آواها٬ نقش قالی و گلیمهای زنان و دختران، حکایتهای پیران و شوق
کودکان ایل ازتولد بره ها و بزغاله ها در مسیر کوچ، دید و شنید اما از پیرزن عشایر
ایلم که سوال می کنم "کوچ بهاره عشایر چگونه گذشت؟" آهی می کشد و لب می
گشاید که "رنگ رویم را ببین و از حالم هیچ نپرس

  

زندگی کوچ نشینی قدمتی به بلندای تاریخ دارد و از آن هنگام که بشر برای تامین نیازهایش، دام را اهلی کرد و به خدمت خود در آورد، زندگی کوچ نشینی آغاز شد و اکنون نیز پس از قرنها این نوع زندگی در بخشی از جغرافیای کشور جریان دارد.  اساس اقتصاد زندگي كوچ نشيني بر پايه دامداري است و دام بنیان معیشت زندگی کوچ نشینی را تشکیل می دهد و براین اساس علف مهمترین بهانه برای کوچ است.

 

هرجا علوفه و مراتع سرسبز باشد، عشایر به آنجا کوچ می کند. بهارها و پاییزها که به نیمه می رسند، کوچ عشایر آغاز می شود و از قشلاق به ییلاق و از ییلاق به قشلاق می روند و این حرکت جمعی هر ساله ادامه دارد.قرنهاست که در جغرافیای زاگرس مرکزی و جنوبی، عشایر بویراحمدی و قشقایی، بهار و تابستانهای گرم را در دامنه های سرسبز دنا و پاییز و زمستانهای سرد را در دشتها و مراتع کهگیلویه و تپه ماهورهای گچساران و در کنار رودخانه هایی همچون زهره، مارون و خیرآباد می گذرانند.بین قشلاقها و ییلاقها، عشایر در حرکت هستند و این زمان اگرچه سخت ترین بخش زندگی عشایر است اما خاطره انگیزترین نیز بوده و خاطرات تلخ و شیرین کوچ، تجربه های دیروز و حکایت های فردای عشایر است.

نغمه کوچ دیگر زیبا نیست

                                                                                                      

 

اما دیر زمانی است که نغمه کوچ دیگر زیبا نیست و جان عشایر از نبود راهی برای کوچ به لب رسیده است. راهی که "ایل راه" نام گرفته و قرنها قشلاق و ییلاق عشایر را به هم متصل می کرد و عشایر بی دغدغه از آن کوچ می کردند.اما ایل راهها و میان بندهای عشایری که مسیر کوچ ایل از گذشته تاکنون بوده اند طی سالیان گذشته به دلایلی از جمله احداث جاده ها، پروژه های عمرانی و واگذاری به کشاورزان و باغداران، بر عبور ایلات و عشایر بسته شده و این کوچ را به فصلی تلخ و پرالتهاب برای ایلیاتیها بدل کرده است.

براین اساس عشایر برای عبور از کوهها و دره های زاگرس مجبورند از جاده های ارتباطی شهرها عبور کنند که این عبور بی هزینه نیست و تلفات جانی و مالی فراوانی به عشایر وارد کرده و بارها خون عشایر و دامهایشان بر آسفالت سیاه جاده ها نقش بسته است.همچنین با بستن ایل راهها، عشایر مجبور اند به صورت ماشینی کوچ کنند که به همین دلیل زودتر به قشلاق و یا ییلاق می رسند و آنجا هم آماده حضور آنها نیست و از این رو جدال عشایر و مأموران منابع طبیعی خود حکایت دیگری است.

      راه را بی ر اهه کرده اند                                

 

                                                               

                         

 

                                                            

 

عشایر سالهاست که فریاد می زنند که "راهمان را بیراهه کرده اند" و بارها به مسئولین شکوائیه نوشته اند و حتی در یکی از سفرهای استانی دولت قبل به مسئولین کشوری التماس کردند اما هرگز این درد درمان نشد.

کوچ 11هزار و 200خانوار عشایر کهگیلویه و بویراحمد با جمعیت 70هزار و 762 نفر مدتی است که به پایان رسیده و عشایر در ییلاقهای رشته کوه زاگرس مرکزی سکنی گزیده اند اما سختی های کوچ در نبود "ایل راه"، امسال نیز زخمهای دیرینه عشایر را تازه کرد.

راههای زمینی را بر عشایر بسته اند و تنها آسمان برای کوچ عشایر باز است که هلی کوپتر نداریم از این راه کوچ کنیم.اراه بر عشایر بسته است. گویی عشایر متعلق به این سرزمین نیستند و غریبه اند.

ملا منصور یکی دیگر از عشایر منطقه دل پری از وضعیت کنونی عشایر دارد. او هم به می گوید:

مسیرهای ایل راه توسط منابع طبیعی به برخی افراد واگذار شده و آنها نیز اقدام به ایجاد باغ کرده اند و راه کوچ عشایر را بسته اند.

وی ادامه می دهد: در نبود ایل راه عشایر مجبور هستند با کامیون کوچ کنند که بسیاری از عشایر از بضاعت مالی کمی برخوردارند و قادر به پرداخت کرایه نیستند.

وی می گوید: حمل و نقل گوسفندان با کامیون در مسافتی 200 کیلومتری حداقل 1000000(یک میلیون) تومان هزینه دارد و البته بعد از گران شدن بنزین و گازوئیل بیشتر شده و به نظرتان یک فرد عشایری این هزینه را از کجا تامین کند.

                                                                                     

 

بارها به مسئولین نامه نوشته ایم

ایل راهها مسیر عبور عشایر از گذشته های دور بودند و ما تا یادمان می آید از یک مسیر مشخصی کوچ می کردیم.

اسحاق احمدی شورای محترم تیره دیزجانی از طایفه کشکولی می فرماید: بارها به مسئولین گفته ایم و نامه نوشته ایم که حداقل در حریم جاده ها، مسیری برای عبور عشایر مشخص کنند تا هرساله شاهد تلفات جانی و مالی عشایر نباشیم.وی تلفات جانی و مالی عشایر طی سالهای گذشته را بسیار زیاد عنوان می کند و می گوید: قبلا در جاده ها ماشین های کمتری عبور می کردند اما اکنون ترافیک جاده ای بالاست و امکان تردد در حریم این جاده ها نیز وجود ندارد.انگار مال و جان عشایر ارزشی برای مسئولین ندارد و هرساله باید شاهد زیر گرفتن عشایر و یا گوسفندان توسط ماشینها باشیم.حتی اتراقگاههای عشایر در فصل کوچ نیز از آنها گرفته شده .به دلیل نبود اتراقگاه عشایر مجبور هستند مسیر بیشتری را برای رسیدن به مکانی برای استراحت بپیمایند.در برخی جاها که می خواهیم بایستیم استراحت کنیم، برخی از افراد اهل روستاهای همجوار می آیند و ایجاد مزاحمت می کنند.

 

28 پرونده تصرف ایل راه در مراجع قضایی

برخی اوقات عشایر مجبور هستند بین مزارع کشاورزی عبور کنند که منجر به درگیری عشایر و کشاورزان می شود.در شهرستان کهگیلویه هم ایل راهها تصرف شده و مسیرها تغییر یافته و عشایر از روی خطوط انتقال گاز عبور می کنند.اکثر تصرفات در مسیر ایل راه ایل بویراحمد علیا و ایل قشقایی که از گچساران به سمت یاسوج، کاکان و سمیرم می روند، رخ داده است و علاوه بر تصرف در این ایل راهها، ابنیه هایی نیز ساخته شده است.28 پرونده تصرف ایل راه و میان بند تاکنون در استان تشکیل و به مراجع قضایی تحویل داده شده است.ایل راهها جاده هایی مالرو هستند. عشایر توقع ندارند این جاده های پر دست انداز هموار شوند یا تن پوش سیاه آسفالت برتن کنند و با خط سفید و تابلوهای آبی و قرمز تزیین شوند. آنها راهشان را خوب بلدند و تنها توقعشان این است که راه بر آنها بسته نشود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

با تشکر فراوان از جناب اقای دکتر منوچهر کیانی قشقایی

 

 

کوپن و شرکت تعاونی دوای درد ما نیست

 

 خواستم خدمت مسِؤولين بودجه و نمايندگان محترم عرض كنم  که برای جمعيت 73 ميليوني ايران بودجه اي در حدود 171هزار و چهارصد میلیارد تومانتعریف شده  است. كه سهم هر يك از افراد جامعه 2میلیون و چهارصد هزار تومان مي شود (سال 92)که با توجه به ملاحظات و برنامه های کلان ٬حداقل مبلغ 2میلیون تومان را برای هر فرد می توان در نظر گرفت.كه صرف عمران و توسعه و فرهنگ و بهداشت، امنيت و انتظامات كشور مي شود .اما در اين ميان قشر كوچكي از جامعه بنام عشاير سيار هستند كه از اين همه بودجه مملكت بهره اي نداشته و سهم انها  آنها صرف بهبود زندگي  شهر نشينان و روستائيان مي شود.

زيرا آنها نه ماشيني دارند كه از جاده هاي ساخته شده عبور كنند . نه زميني كه از آب سد ها بهره گيرند. نه موقعيت تحصيل دارند كه از دبيرستانها و دانشگاهها استفاده كنند نه يك جا ساكن هستند كه از بهداشت و درمان و بيمارستان مستفيض شوند و نه اموالي دارند كه از خدمات نيروي انتظامي كمك بخواهند. جنگ و جدالشان هم به دادگاه نمي كشد كه از دادگستري مدد جويند . وسيله تفريحي و پارك و دريا و ساحل نمي شناسند در تمامي طول سال براي پيدا كردن علوفه دامهاي خود زندگي خانه به دوشي دارند .تنها به ايل راهي كه از بيابانها و كوهستانها عبور مي کند قانع هستند كه متاسفانه در چند سال اخير به طرق مختلف از  آن ها گرفته اند. وسايل و لوازم مختصر زندگي آنها كلا بر دوش چند راس الاغ حمل مي شود. آب آشاميدني آنها از بركه ها و ماند آب ها و گاهي چشمه ها و رودخانه هاست . . فقط سه چهار ماه سال را از لبنيات توليدي خود بهره مي برند مغازه ميوه و سبزي فروشي را کم می شناسند و اسم برخي ميوه ها را نمي دانند. سر پناه آنان چادر سياهي است كه از موي بز بافته اند و زيراندازشان نمد هایی است كه از پشم دامهايشان درست كرده اند. به سرماي زمستان و گرماي تابستان آشنائي ديرينه دارند. اجاق آنها را گاز يا نفت كه دريايي از آنها را در زير پا دارند ٬روشن نمي كند. شامگاهان نه با برق بلكه با خار و خاشاك كور سوئي دارند. صورت گرفته و لاغر اندام بچه ها شان نشان از زحمت و زجر  دارد. چهره آفتاب سوخته و لب هاي  تركيده زنان و مردان حكايت از زجر و مصيبت و كار فراوان مي كند. كوچشان پر درد سر . دامداريشان پر زحمت و در آمدشان كفاف سير كردن شكم خانواده را نمي كند. گاه كه از كنار شهرها عبور مي كنند ساختمان ها و بناهاي  زيبائي را مي بينند كه با چادر دو متري خود مقايسه مي كنند آه از نهاد شان بر مي آيد. اما هيچ كس را مسئول فقر و بدبختي خود نمي دانند فقط مي گويند « خداوند چنين خواسته است» ولي آيا خداوند با آنهمه رحمت و كرامات به این بی لطفی ها راضی است؟ عده اي انسان زحمت كش از همه چيز محروم باشد.

 

اين قشر ضعيف و محروم جامعه ما قرن هاست حقوق حقه آنها پايمال شده و امروز هم كه حكومت عدل اسلامي بر ما سايه افكند دولتمردان به آنان توجهي نمي كنند در اوايل انقلاب حضرت امام فرمودند« من يك موي كوخ نشينان را به كاخ نشينان نمي دهم » اينها ذخائر اين مملكت هستند . بیش از سه دهه از آن زمان مي گذرد چه تحولي در زندگي آنان به وجود آمده جز اينكه عده اي از فقر و بدبختي به گوشه دهات و روستاها و يا   اطراف شهر پناه برده اند٬ چه تصميمي براي آنان اتخاذ شده است.

اگر جمعيت اين عده افراد كوچرو يك ميليون نفر در فارس باشد.

اين عدد ضربدر بودجه يك نفر عددی در حدود 200میلیارد تومان  مي شود كه بودجه سالانه آنها صرف زندگي ...مي شود ساليانه هزارها طرح توسعه برق رساني لوله كشي ، بهداشتي ،فرهنگي و امنيتي پياده مي شود اين مردم از كدام طرح ها استفاده مي كنند. دادن 3 كيلو قند و يك كيلو پنير و 3 كيلو برنج تايلندي مانده در انبار ها كه براي هر نفر ساليانه به 200000 تومان هم نمي رسد(که الان ان هم دیگر تعریف نمی شود) آيا درد آنها را درمان مي كند؟ مشكل اين مردم قند و شكر و تايد نيست! كمر آنها زير بار بي عدالتي ها خم  شده، بيائيد آنها را از خانه بدوشي نجات دهيد آنها هم انسانند. حقوق اجتماعي دارند ايراني هستند از بودجه مملكت حق دارند استفاده كنند. حقشان را صرف اسكان آنها نمائيد.

به خدا اينها مردمان با استعدادي هستند كه اگر موقعيت داشتند دستشان يه دهانشان مي رسيد . عملشان ، هنرشان ، شجاعتشان مثل پدرانشان زبانزد مي شد. اينها فرزندان همان مرداني هستند كه بارها و بارها براي نجات كشور از چنگال اجنبي با چنگ و دندان جنگيدند. بچه هاشان مغز هاي مستعدي هستند كه در ميدان علم و دانش جزو برترين ها خواهند بود اما نه در بيغوله و بيابانها .

در دنياي صنعتي امروز دامداري سنتي خيلي مسخره است . كارشناسان محترمي كه معتقدند اينها توليد كننده هستند سخت در اشتباهند آخر چگونه مقدار كمي گوشت جوابگوي نابودي اين همه مراتع و به هم خوردن اكوسيستم ها و اختلال در محيط زيست مي شود. چه عواملي مي توانند اين همه فرسايش خاك و از بين رفتن چنگلها را جبران كنند. جواب استعدادهاي فوق العاده جوانان ايلي كه به دنبال چند تا بز براي امرار معاش از بين مي رود چگونه داده مي شود بيائيد محض رضاي خدا به اين قشر محروم يعني عشاير سيار كه نه زمين دارند و نه پول و نه سواد دارند و نه تكنيك و نه حرفه اي مي دانند كه اگر به شهر بيايند بتوانند كاري دست و پا كنند توجه كنيد. هر چه زمان بگذرد تعداد آنان افزايش مي يابد. از میليون ها  هكتار منابع ملي موجود در اين كشور كه هر روز به بهانه هاي مختلف مقداري از آنها نابود مي شود به اين مردم واگذار كنيد و با دادن امكانات شغلي مثل بافندگي ، زنبور داري ، پرورش ماهي، دامداري صنعتي و ... خداوند را از خود راضي كنيد . مردم عشاير سيار از شما آپارتمان ، ماشين و وسايل تجملات نمي خواهند آسايش و رفاهي كه حق هر انسان و هر ايراني است توقع دارند و همه خواسته هاي آنان با بودجه يك ساله آنها اگر به خودشان اختصاص دهيد جبران خواهد شد. 

ای افرادی که درد فرهنگ ایل را دارید و به خاطر تکه نانی سر خود را به پایین انداخته و لال شده اید.

پدر دلسوزم ٬محمد بهمن بیگی به تو و به من شجاعت اموخت.پس لال نشو٬حرف بزن.حقت را از خدا بگیر.می دونستی اگر مومن در برابر حق خود ساکت باشد٬کافری بیش نیست.

  ای کسی که دستی در قدرت و مسئولیت یا زبانی گویا برای گفتن داری ٬در جهت حفظ و پاسداشت فرهنگ این ایل و شناسایی آن به جهانیان کوشا باشید.

 

                                                          به اميد آن روز


صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

من از طایفه ی کشکولی بزرگ٬تیره ی دیزجانی .ایلم و به دنبال ان طایفه ام را دوست دارم و به انها افتخار می کنم.قشقایی بوده ام٬قشقایی هستم و قشقایی خواهم ماند.تحصیلات ابتدایی را در چادر عشایری گذرانده و به دنبال ان راهنمایی را در شبانه روزی شهید بهشتی شیراز و دبیرستان را در شبانه روزی شهدای عشایر کازرون در رشته ریاضی به اتمام رساندم.مقطع کارشناسی را در دانشگاه ازاد استهبان در رشته عمران گذرانده و هم اکنون در دانشگاه تحصیلات تکمیلی کرمان٬مقطع کارشناسی ارشد در گرایش مهندسی اب مشغول به تحصیل میباشم.این وبلاگ را به همراه دوستم٬محمد نادری کله لو از طایفه شش بلوکی ساخته و امید هست که ...
نويسندگان


Alternative content